شعرمناجات باحضرت بقیه الله الاعظم ـ محمودمربوبی
به بزم ماتم جدّت ، بیا اباصالح
شده محرّم جدّت ، بیا اباصالح
شعار صبح ظهور تو یالثارات است
به زیر پرچم جدّت ، بیا اباصالح
به اشک چشم محبان سیدالشهدا
که ریخت در غم جدّت ، بیا اباصالح
هنوز خون گلوی حسین می جوشد
به حُرمت دَم جدّت ، بیا اباصالح
چقدر خجلت بابا ز کودکش سخت است
به اشک نم نم جدّت ، بیا اباصالح
به لحظه ای که به زانو ، کشان کشان آمد
کنار علقمه ، جدّت ، بیا اباصالح
نوای ” انکسر ظهری ” اَش به گوش آید
به قامت خم جدّت ، بیا اباصالح
قسم به غربت شیب الخضیب کرببلا
به ذبح اعظم جدّت ، بیا اباصالح
به جا به جا شدن آیه های یک سوره
به جسم در هم جدّت ، بیا اباصالح
یکی لباس تنش برده و یکی دیگر
ربوده خاتم جدّت ، بیا اباصالح
دعای آخر او در میان گودالی
نموده زَمـزَمه جدّت : بیا اباصالح
******************
شعرمناجات باحضرت بقیه الله الاعظم ـ شاعرناشناس
چشمی که تر است سر و سامان دارد
مجنون وصال داغ هجران دارد
کم هم برسد از تو زیاد است مرا
روزی تو برکت فراوان دارد
نامرد که هیچ، سمت مردی نرود
دستی که دخیلی به کریمان دارد
شهری که گناه میکند روزبهروز
ماندم که چگونه شوق باران دارد
وقتی که تو راهی بیابان شدهای
هر سینه زنی میل باران دارد
تو فکر گرفتاری ما هم هستی
دلشوره ی مور را سلیمان دارد
از پیر شدن ز عشق تو فهمیدم
این است و هیچ، عشق تاوان دارد
یک روز به خیمه ی تو خواهد آمد
هر کس به لبش ذکر «حسین جان» دارد
شعرمناجات باحضرت بقیه الله الاعظم ـ وحیدمحمدی
رو می کنیم سوی شما جور دیگری
شاید نظر کنی تو به ما جور دیگری
شب های جمعه روضه ما را شما بخوان
ما را ببر به کرببلا جور دیگری
ما گریه می کنیم به لطف نگاه تو
در داغ سیدالشهدا، جور دیگری
توفیق گریه کردن ما را زیاد کن
می خواهم از تو حال بکا جور دیگری
بوی شهید می دهد این روضه های ما
خو کرده ایم با شهدا جور دیگری
مثل همیشه میدهمت با وفا قسم
اما به دست های جدا، جور دیگری